Thursday, July 19, 2012

بعضی روزها که از سرکار یا ورزش برمی گردم خونه، بعد از اینکه مستقیم رفتم سر یخچال و آب خوردم برمی گردم سمت هال و اتاق ها و بعد تصور می کنم یکی از آدم هایی که دوسشون دارم و خیلی وقته ندیدمشون از اتاق سمت چپی میاد بیرون و بعد من خیلی  تعجب می کنم و با شادی می گم اِ تو اینجا چی کار می کنی؟ و بعد مسئله چگونگی یهو اومدن و کلید داشتن اون آدم بی اهمیت می شه و می شینیم به حرف زدن

No comments:

Post a Comment