Tuesday, August 17, 2010

در آستانه ی فارغ التحصیلی به تنها چیزی که فکر نمی کنم پایان نامه است. این رو الان که با مامان بحثم شد فهمیدم. یه سری برنامه ها داشتم واسه خودم که بهشون افتخار می کردم. از نظر مامان همشون چرت بودن گفتم تو جای من نیستی نمی دونی چی می خوام. گفت چتون شده شماها چرا انقدر آرمانگرائین. گفتم من رو با هیچ کس دیگه مقایسه نکن.
کل ماجرا بد بود چون مثل همیشه خواهم دید که حق با مامانه.ترسیدم به خصوص وقتی که گفت ببین امشب کیه من دارم این حرف ها رو می زنم. از فردا می رم دنبال پایان نامه