پر می نویسد
Wednesday, April 21, 2010
بچه نشسته بود تو بغل مامانش . منم داشتم دماسنج و تکون می دادم که درجه اش بیاد پایین بذارمش زیر بغل بچه . بعد با هر تکون دست من بچه پلک می زد می خندید .داشت واسه خودش حسابی کیف می کرد . با چیز به این سادگی
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment