زنانی می آیند، بلند، باریک و حتی زیبا با چشم هایی کشیده
که بوی تند آخور دام ها از تنشان برمی خیزد و بعد از رفتنشان هم این بو را باقی می
گذارند، روی دستهایت ، روی میز. مثل بخاری که از فنجان چای برمی خیزد و می فهمی که
این بو گریزناپذیر است، جزیی از بدنشان شده است و روی زیباییشان می نشیند بدون
اینکه حتی ذره ای کم رنگش کند.